۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبه

گناه من


گناه من سنگين تر از كناه تو نيست
كه اين چنين خيره به من نگاه مي كني
و گويي ديگه بس است اين همه قرباني.

عروسك پارچه اي



من تنهایم، تنهاتر از درختان سر به فلک کشیده
من تنهایم،تنهاتر از گل سرخ کوچک با غچه مان
من تنهایم ، تنهاتر عروسک کوچک پارچه ایم
که چشمهای شیشه ایش گواه تنهایی من است
کاش عروسک می توانست حرفی بزند .
اما این در رویاهای کودکانه به وقوع می پیوند.